دسته: متفرقه و گوناگون

هم چوب را خورد هم پیاز را ۰

هم چوب را خورد هم پیاز را

ضرب المثل و حکایاتاین ضرب المثل از آنجا باب شد که در زمان قدیم ، شخصی خطایی مرتکب شد ، حاکم دستور داد برای مجازات خطایی که مرتکب شده بود ، یکی از این سه راه را انتخاب کند: یا صد ضربه چوب بخورد ، یا یک من پیاز …

جک و طنز قسمت دهم ۰

جک و طنز قسمت دهم

غضنفر به رفيقش مي گه من يه تمساح پيدا كردم چيكارش كنم؟ ميگه ببرش باغ وحش. فردا رفقيش مي گه برديش؟ يارو مي گه : آره ، تازه امشب هم مي خوام ببرمش سينما. يك گاو نر دنبال يك گاو ماده مي افته گاو ماده هي فرار مي كرده دست آخر به يك كوچه مي رسه كه بن بست بوده برمي گرده و با...

زندگی نامه بیل گیتس سازنده ویندوز ۰

زندگی نامه بیل گیتس سازنده ویندوز

زندگینامه بیل گیتس موسس مایکروسافتبیل گیتس در ۲۸ اکتبر سال ۱۹۵۵ متولد شد و در کنار دو خواهرش در سیاتل رشد کرد. گیتس در خانواده‌ای به دنیا آمد که از تاریخی غنی در تجارت و سیاست و خدمات اجتماعی سرشار بود. پدرش ویلیام هنری گیتس دوم وکیل دادگستری …

جملات روحیه بخش قسمت دهم ۰

جملات روحیه بخش قسمت دهم

نعره هیچ شیری خانه چوبی مرا خراب نمی کند، من از سکوت موریانه ها می ترسم به شخصیت خود بیشتر از آبرویتان اهمیت دهید زیرا شخصیت شما جوهر وجود شماست و آبرویتان تصورات دیگران نسبت به شماست باران که میبارد همه پرنده ها به دنبال سر پناهند اماعقاب برای اجتناب از خیس شدن بالاتراز ابرها پرواز میکند این دیدگاه است که تفاوت را خلق...

جك و طنز قسمت نهم ۰

جك و طنز قسمت نهم

پسره تو كليسا نشسته بوده، يهو مي‌بينه يه دختر خيلي خوشگل مياد تو. ميدوه ميره پشتِ يه مجسمه قايم ميشه. دختره مياد ميشينه جلوي محراب و ميگه: اي خدا! تو به من همه چي دادي ، پول دادي ، قيافه دادي ، خانواده خوب دادي… فقط ازت يه چيز ديگه ميخوام… اونم يه شوهر خوبه …يا حضرت مسيح‌! خودت كمكم كن! تركه از پشت...

جك و طنز قسمت هشتم ۰

جك و طنز قسمت هشتم

یارو داشته رادیو گوش می داده رادیو گفت : تقاطع طالقانی به امام حسین بسته است. یارو میگه : بسته هست که بسته هست حالا چرا قسم می خوری یارو باباش آتیش می گیره می میره ، میره رو سر در مغازه اش مینویسه به علت پدر سوختگی مغازه تعطیل میباشد …! یک نفر داشت خرما خیرات میکرد یکی رسید یه مشت برداشت ،...

جك و طنز قسمت هفتم ۰

جك و طنز قسمت هفتم

يكی داشت يكی رو بدجوری كتک می ‌زد و هی داد می‌زد : كمک ! كمک ! گفتند : تو داری اينو می‌زنی ، چرا كمک میخوايی !!! گفت : آخه گفته اگه بلند بشم پدرت رو در ميارم ! طرف لب دريا همش داد ميزد آفرين، ما شا ا …. ، ازش ميپرسن چه کار ميکنی ؟ ميگه : پسرم یک ساعته رفته...

جك و طنز قسمت ششم ۰

جك و طنز قسمت ششم

يه روز يه بابا ميره ماهي بگيره تور رو مي اندازه تو دريا هرچي مي كشه درنمي ايد ميره زيره اب مي بينه ماهي ها تور را بستن دارن واليبال بازي مي كنند. يه روز غضنفر تلويزيون رو روشن ميكنه ميبينه فوتبال داره ، شيلنگ رو بر ميداره ميگيره رو تلويزيون ميگه بريد در خونه خودتون بازي كنيد. پسره ميره خواستگاري مي بينه دختره...