ضرب المثل های حرف ب
با آل علي (ع) هر که در
افتاد ور افتاد.
با اون زبون خوشت، با پول زيادت، يا با راه نزديکت
با اين ريش ميخواهي بري تجريش ؟
با پا راه بري کفش پاره مي شه، با سر راه بري کلاه
با خوردن سير شدي، با ليسيدن نمي شي
با دست پس مي زنه، با پا پيش مي کشه
با رمال شاعر است، با شاعر رمال، با هر دو هيچکدام، با هيچکدام، هر دو
با زبان خوش، مار از سوراخ بيرون مي آيد
با سيلي صورت خودش را سرخ نگه مي دارد
با کدخدا بساز، ده را بچاپ
با گرگ دنبه مي خوره، با چوپان گريه مي کنه
با مردم زمانه، سلامي و السلام.
با نردبان به آسمان نمي شود رفت
با همين پرو پاچين، مي خواهي بري چين و ماچين؟
با يک دست دو هندوانه نمي شود برداش
با يک گل بهار نمي شود
باد آورده را باد مي برد
بادمجانِ بم آفت ندارد
بار کج به منزل نمي رسه
بارون آمد، تَرَکها به هم رفت
بازي اشکنک داره، سر شکستنک داره
بازي بازي، با ريش بابا هم بازي !
بالا بالاها جايش نيست، پائين پائين ها راهش نيست
بالاتو ديديم ، پائينتم ديديم !
بايد گذاشت در کوزه آبش را خورد
بجاي شمع كافوري چراغ نفت ميسوزد !
بچه سر پيري زنگوله پاي تابوته !
بچه سر راهي برداشتم پسرم بشه، شوهرم شد !
بخور و بخواب کار من است، خدانگهدار من است
بد بخت اگر مسجد آدينه بسازد يا طاق فرود آيد، يا قبله كج آيد !
بدعاي گربه كوره بارون نمياد !
بدهکار را که رو بدهي طلبکار مي شود
بر عكس نهند نام زنگي كافور !
برادر پشت، برادر زاده هم پشت.
برادران جنگ کنند، ابلهان باور کنند
برادريمان به جا، بزغاله يکي هفت صنار!
براي کسي بمير که برات تب کنه
براي همه مادره، براي ما زن بابا !
براي يک بي نماز، در مسجد را نمي بندند
براي يک دستمال، قيصريه رو آتش مي زنه
بز گر از سر چشمه آب مي خورد
بزبون خوش مار از سوراخ در مياد !
بزک نمير بهار مياد، کمبزه با خيار مياد
بعد از چهل سال گدايي، شب جمعه را گم کردي
بعد از هفت كره، ادعاي بكارت !
بقاطر گفتند بابات كيه ؟ گفت : آقادائيم اسبه !
بگو نبين، چشممو هم ميگذارم، بگو نشنو در گوشمو ميگيرم، اما اگر بگي نفهمم، نميتونم
!
بگير و ببندش بده دست من پهلوون !
بلبل هفت تا بچه ميزاره، شيش تاش سسكه، يكيش بلبل !
بمرغشان كيش نميشه گفت !
بمرگ ميگيره تا به تب راضي بشه !
بمير و بدم !
بوجار لنجونه از هر طرف باد بياد، بادش ميده !
بوي پياز از دهن خوبروي نغز تر آيد که گل از دست زشت
به اشتهاي مردم نمي شود نان خورد
به بهلول گفتند ريش تو بهتره يا دم سگ ؟ گفت اگر از پل جستم ريش من و گرنه دم سگ !
به جاي شمع کافوري، چراغ نفت مي سوزد
به درويش گفتند بساطت رو جمع کن، دستش را گذاشت در دهنش
به دعاي گربه کوره باران نمي آيد
به روباه گفتند شاهدت کيه ؟ گفت : دُمَم
به شتر مرغ گفتند بار ببر، گفت : مرغم، گفتند : بپر، گفت : شترم !
به شتره گفتند شاشت از پسه ، گفت : چه چيزم مثل همه كسه ؟!
به كچله گفتند : چرا زلف نميزاري ؟ گفت : من از اين قرتي گيريها خوشم نمياد !
به كيشي آمدند به فيشي رفتند !
به گاو و گوسفند کسي کاري ندارد
به گربه گفتند گهت درمونه، خاك پاشيد روش !
به مالت نناز که به يک شب بنده، به حسنت نناز که به يک تب بنده
به ماه مي گويد تو درنيا من در مي آيم
به هر کجا که رَوي آسمان همين رنگ است
به يکي گفتند: بابات از گرسنگي مرد. گفت داشت و نخورد؟
به يکي گفتند: سرکه ي هفت ساله داري؟ گفت: دارم و نميدم، گفتند: چرا؟ گفت: اگر
ميدادم هفت ساله نمي شد
بيله ديگ، بيله چغندر
تا گفته اي غلام توام، ميفروشنت !
خواهر زاده را با زر بخر با سنگ بكش!
آخرین دیدگاهها